با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Put Through

American: pʊtˈθruː British: pʊtθruː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb B1
به نتیجه رساندن
phrasal verb
وصل کردن تلفن (شخصی به شخص دیگر)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد put through

  1. phrasal verb Connect
  2. phrasal verb h Cause to endure

ارجاع به لغت put through

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «put through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/put through

لغات نزدیک put through

پیشنهاد بهبود معانی